محل تبلیغات شما

گاهی وقتا ما به درست بودن کاری واقفیم اما به هر دلیلی تو انجامش مشکل داریم یااصلا نمیخوایم انجامش بدیم که اینم یه حرفیه خب  خیلی جاها خصوصا تو روستاها و حواشی پرت شهرها میبینی زمینی نا کار آمد که فقط ازش علف سر در آورده  همینطور بلاتکلیف رها شده  خب چه اشکالی داره این زمین حالا که قابلییتی نداره  ازش توسط یه تعداد افراد علاقه مند  و خصوصا جویای کار واسه نگهداری و پرورش حیوونایی مثل خرگوش و اردک و شتر مرغ و و  استفاده شه ؟ فنسی کشیده شه  و ‌‌ یا اصلا گلخونه ای توش راه اندازی شه و پرورش گل و قارچ و . همون زمینم به یقین دعا میکنه صاحبشو که دیگه مرده نیست ، جون گرفته  برکت پیدا کرده  و به روز شده . صاحب زمینم سوای اجر بزرگی که شامل حالش میشه حالا به هر شکل یه منفعت کوچیکی هم ببره و متعاقبش  یه تعداد افراد فاقد کار و در آمد هم سرشون گرم کار و فعالییت اقتصادی شه

   داشتم تو یه پرنده فروشی که البته جز پرنده حیوونای دیگه هم بودن اونجا  به یه بچه خرگوش که تو یه قفس کوچیک کز کرده بود و با حسرت به قناری شیطون و پر سر و صدایی که رو شونه صاحبش بالا پایین می پرید خیره شده بود  نگاه می کردم با خودم گفتم این خرگوش مثل سایر حیوونای قفسی لاجرم سرنوشتش سه جور رقم میخوره  یا اون قدر تو قفس صاحبش می مونه که عمرش تموم شه یا هی خرید و فروش و دست به دست میشه و قفس عوض میکنه یا نه،  صاحب دل رحمی پیدا میکنه که گاهی آزادش میذاره تو فضای بازی مثل حیاط و خودشم میره دنبال زندگیش که اونم به هر حال بدون مراقبت تا وقتی حیوون تو فضای بازه  بدون ریسک نخواهد بود  درست بلائی که سر خرگوش یکی از آشناها در اومد  تو حیاط سرگرم بازی و جست و خیز بود  که یه گربه زبل و شیطون تو یه لحظه به دندون گرفتش و برد. و فقط تو اون لحظه آخر خرگوش بینوا جیغی کشید و وقتی همه دویدن تو حیاط دیگه اثری ازش نبود.

حیوونا موجودات مظلوم بی دفاع و گرفتاری هستن تو دست ما آدما  و چون پاکن و از صبح که چشم باز میکنن  نه دروغ میگن نه تهمت میزنن نه دل میشکنن وهیچ گناهی مرتکب نمیشن حکم فرشته های زمینی رو دارن واقعا،  فرشته هایی که حتی دعات میکنن و تو بی خبری . اینها طبیعت جایگاهشونه و حالا که دسترسی به طبیعت براشون به هر دلیلی ممکن نیست کاش تو یه اقدام خدا پسندانه زمینهای  نا کار آمد یه طبیعت گرچه محدود اما در دسترس، براشون بشه . شاید اگه همین حیوونام زبون میداشتن با زبون خاص خودشون کسی چه میدونه با التماس جلومون بالا پایین می پریدن و میگفتن  : 

"ای که دستت می رسد کاری بکن .

دو دلی که از یه جنس نیستن !!!

ای که دستت می رسد کاری بکن ....

شوهر عروس هلندی من دست بزن داشت !!!

تو ,یه ,کار ,خرگوش ,هم ,سر ,به هر ,تو یه ,ای که ,کار و ,هر دلیلی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حجاب مظهر زیبایی